۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

نوشتن راهی است ...

من از همان ابتدای کودکی با خودم حرف می زدم
من در خویش گفت و گویی را دنبال می کنم که دنیا سعی می کند آن را قطع کند .برای تداوم بخشیدن به این مکالمه ، من به نوشتن روی آوردم .آن چه درون من بیان می شود در کتابهایم نیست.کتاب پاسخی است به سروصدای دنیا .آنچه درون من بیان می شود به سکوت سپرده می شود .آنچه درون من بیان می شود ، چیزی جز سکوت نیست .
کتابها از کنار این سکوت می گذرند .با آن تماس پیدا نمی کنند .نوشتن تقریبا به اندازه ی بی کار نشستن و منتظر اولین قطره های باران بودن جذاب است .
گاه ریتمی را که دوست دارم از دست می دهم .این ریتم دو ضربی را : حضور-غیاب، کلام-سکوت . حالا فقط در یکی از این حالتها دست و پا می زنم و به گونه ای بی انتها در آن سقوط می کنم :
گفت و گویی گنگ ، سکوتی ممتنع ، نت هایی اشتباه .

۱ نظر: