۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه

صبح زود

هیچ کس نیست .نشسته ام روی نیمکت و برای آنچه تا به حال دویده ام و به جایی که رسیده ام فکر می کنم
راه را درست آمده ام ؟
یک رضایت زیاد که ساکن می شود ناگهان .
چرا؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر