۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

پستی از آی سی یو

از آدم ها رفتن درد دارد 
رفتن ِ آدم ها از آدم درد دارد ... 
این ساعتها این لحظه ها انگار دلم شده باند فرودگاه و دارد هواپیمایش می پرد .چند بار باید جان بدهیم تا زندگی سخت ی اش را به صورتمان شلاق بزند ؟ چند بار باید عزیز بداریم کسی را و بعد جلادانه دلمان را از او بکنیم ؟ چند سال در یک سال پیر می شویم ؟ چرا انقدر بعضی از سالها سخت اند ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر