۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

شبيه نيازي بود. من هيچ وقت اين شباهت را نفهميدم. چون من جور ديگر نگاه كردن نصيبم شده بود. رشيد تر. حامي تر. ترسوتر شايد. بچه دستش را گذاشت روي تصوير و گفت عه فلاني! من؟ اين جوري!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر