۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

گوشت را ورز دادم. ياد دلمه پيچيدن لاله افتادم. سالها پيش يك روز كه از مدرسه رسيده بودم خونه و اهل خونه توي رفت و آمد بيمارستان بودند براي شام و اسباب شاديمان مادربزرگ پدري آمده بود برايمان كباب تابه اي درست كند. خيلي غذاي خونه  ما نبود پس حواسم را جمع كردم چه كار مي كند. ديشب يادم آمد چه وقت فوت كوزه گري را ياد گرفتم. گوشت را پهن كردم وسط تابه. وقت تخت كردنش برايم همان حكم پيچيدن دلمه را داشت. دو تابه گوشت پهن كردم و يك ربع بعد تابه ها روي گاز روشن بودند با شعله ي ملايم و سماق پاشيده بودم روي گوشت. گوجه را شستم تا وقتي گوشت را به تكه هاي باريك بريدم روي طرف سرخ شده گوشت قرار بدم. نمك هم پاشيدم. اينجوري گوجه ها با طعم گوشت نرم و خوشمزه مي شن. پلو را به سليقه مامان آبكش مي كنم و سيب زميني ها را خلال مي كنم تا كنار غذا سيب زميني سرخ شده هم داشته باشيم. كاهو، خيار، گوجه ها را ريختم توي آبكش. ظرف سالاد بايد گود و بزرگ باشد تا مواد سالاد خوب توي روغن زيتون و ادويه سالاد و نمك يا سس و سركه قلت بزنن. پنير هم روي ماجراي سالاد خرد كردم. نوستالژي شده بود. 

۴ نظر:

  1. مممممممم!!!!!!! دلم خواست خوب نامرد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من هنوز نهار هم نخوردم. نداشتم. نه موادشو نه حوصله اشو که پاشم بپزم! ببین حال منو به چه میزان داغون کردی دختر!

      حذف
  2. اول که ممنون به خاطر متن های همیشه خوب و عکس‌های خوب‌تر!
    جسارتن البته، «غلت».

    پاسخحذف