۱۳۹۳ اردیبهشت ۷, یکشنبه

در آزار من مكوش

خودش را با هر زني كه جمع مي بست، دلم من را قفل و زنجير مي كرد. اونجا مي فهميدم دارم دوسش مي دارم اون آدم رو و از هر جمع بستني مي ترسم. خودت را با كسي جمع نزن. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر