۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

امید را روز اولی که کلاب را پیدا کردم دیدم. بشاش، پر انرژی و اهل هنر و خلاقیت. امروز نوشته بود روز جهانی رقص مبارک مون. خوشحالم همچین روزی رسیدم به رنگ سفید. به سماع. به همان صلح مکانی و قرارم در روزگار. چرخیدم و چرخ زدم. گیج و اسلو موشن رسیدم خونه. سوشینا بعد از ماهها اومده شام. دوش آب سرد گرفتم. پیرهن روزهای یونان و گل های آفتابگردون رو پوشیدم. ریحون ها رو شستم. ماست بادمجون و ترشی رو ریختم توی کاسه قرمزا. سیب زمینی های خورشت هم ریختم توی ظرف سفال. ساعت سرورهای جدید رو که می زدم یادم موند امروز می شد. سلام می.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر