۱۳۹۳ شهریور ۲۳, یکشنبه

دیدم یک عکس گذاشته از من و بالاش نوشته بهت عشق می ورزم. از رنگ شاد عکس دلم روشن شد و از متن عکس دلم شادونه. عکس یک جیپسی را نشان می دهد که تا دیدمش زیر لب خودش آمد آی م ا جیپسی، آر یو کامینگ وید می؟ موهای کوتاهم از شدت باد فر شده. شال سرخ بسته ام بالای پیشانی در قرار گاه رویش مو. پشت چشم هایم سیاه سایه خورده. دستهایم را به اطراف باز کرده ام. انگار همه جهان هم آغوش من است. لبخندی دارم با رنگ سرخ که دوستش دارم. رنگ سبز پوشیده ام. پرت شده ام از پنجره بیرون. به روز رسانی عکس پروفایل به این داستان با کلی خاطره ختم شد. در زندگی هر زاناکسی لحظاتی است که در سفر کسی او را شکار کرده است و خودش نمی داند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر