۱۳۹۳ اسفند ۱۶, شنبه

باز کن از سر گیسویم بند

تمام این روزها در یک محوطه بسته دویده ام. انگار اسبی را بخواهند رام کنند در محوطه بسته. عضلاتش بزند بیرون. بخار از نفسش بلند می شه. گچ و چوب بریده شده را بردند و بردیم بیرون. در کدام جعبه بسته پنهان شده حضورت؟ دارم پهن می شوم زیر یک سایه. کم کم. نم نم هم نمی بارم.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر