۱۳۹۴ آذر ۸, یکشنبه

دلم هول می زند. یک چیزی مثل موج های وحشی با صدای هو هو هو هو توی دلم می رود و برمی گردد. یاد حرف آن روزم افتادم که وقتی می روی قلبم کوچک می شود اما یک چیزی مثل امید برگشتنت، یا امید آمدنت وقت هایی که هیچ وقت نبودی در دلم کار می کند، طوریکه دست می اندازد توی جناق سینه ام و به دو طرف دلم را می کشد. صدای شکستن دنده هام و باز شدن دلم را می شنوم. خارت خارت...
دلم هول می زند یک حالیست که اگر آن را داشته اید، کاش به خوشی آن را داشته بوده باشید. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر