۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

فسنجان نپخته ات را بپز

من زنی هستم که در چند روز بعد از حلول سی سالگی تصمیم گرفته اولین فسنجون عمرش را بپزد. گردوهای شکسته را آسیاب کرده و سپس مرغ تازه را با پیاز ریز شده و ادویه پخته و رفته روی تخت دراز کشیده و چُرت زده. چه وقت روز؟ غروب. بعد که بوی مرغ نزدیک به پختن شده گردوها را به آنها اضافه کرده و برگشته به تخت. چُرت؟ زده! خسته بوده. خیلی بازار را راه رفته بوده. ساعت ده ونیم بیدار شده و رُب انار را به مرغ و گردویی که حالا خوب روغن انداختن اضافه کرده و یک سیب زرد را با پوست رنده کرده و به مخلفات اضافه و تمام ! اولین فسنجون خانم زاناکس بسیار ملس و عاری از شکرآماده است. برنج دودی را با روغن کرمانشاهی کته کرده و فیلم بِرنت را پلی نموده. ساعت شب است و شب که همه می روند برای خواب، زمان بهتری برای بیدار شدن و فسنجون خوردن و فیلم دیدن است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر