۱۳۹۵ فروردین ۳۰, دوشنبه

افسانه شو... افسانه شو...
درتراس دلم باز است. هوای نرم بهار می نشیند روی پوست تنم. آرام نشسته ام و شاملو گوش می کنم. انگار نه انگار صد سال است از آن خانه رفته ام. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر