۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

مطبخ ناردونه داره خوب می ره جلو. صبح بعد از چایی رفتم رسپی های جدید رو برای سفارش فردا چک کردم. همه شون سر بلند بیرون اومدن. زنگ زدم رشت که برام باقالی برای باقالی قاتق بفرستن. پرسید دیگه چی می خوای؟ گفتن سبزی خالواش و ترش و واش و زنبیل حصیری دلمم رو هم بفرستن. فردا شب باید مرغ مخصوص ناردونه، سه جور سالاد جدید و غذای چینی برای شب آماده کنم. پس فردا هم یک جور دیگه سفارش دارم. تخته چوبی و چاقوی آشپزی مورد علاقه شف رو گرفتم. می خوام شف وقتی غذا می پزه همون آدمی باشه که الکی خوشه. امروز می رم اسفناج تازه از بازار محلی می گیرم. 
آخر پسنجر خیلی منو گرفت. که ما جا موندیم از مقصد و زود بیدار شدیم. اما توی گم شدن باید خودمو پیدا کنم. برای همین ناردونه رو سرپا نگه می دارم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر