۱۳۹۷ شهریور ۱۰, شنبه

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد

تمرکز نداشتم 

وقتی می نوشتم وسطش یارم می رفت چایی می خوردم وسط ظهر می دیدم یه خط نصفه نیمه روی مانیتور یا روی دفترم هست. 
حتمن یه جایی مساله دارم. اینطوری خیلی نبودم پیش زمینه داشتم اما انقدر قوی نبود. الان همه چی نوک زده شده رها می شه توی روز و انرژیم هدر می ره.
تمرکز نداشتم ... 
بهتر بود برم خونه . رانندگی نکنم برم خونه و مغزم رو خاموش کنم. بهتر بود از شهر برم بعدش. بهتر بود حتی رانندگی نکنم. بهتر بود ندونم کجا می رم. برای همین رفتم.
اینارو نوشتم و رفتم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر