تخصص خاصی دارم در مورد اینکه وقتی دارم می روم مهمانی یا حتی می روم سر کوچه دوغ بخرم اتاق را به شکل کوهی از لباس در بیاورم .بعد مبل کم کم گم می شود .سازگاری عجیب کتاب و رخت و کیف و اینها را تحسین می کنم . صبح که بیدار شدم دیدم اوضاع خیلی همین جوری است که گفتم . باد خنک پاییزیه اواخر شهریور هم از زیر پنجره ها می دوید توی اتاق .برای ذهن شلوغ هم خوب است . بروم فنگ شویی. لباس های پاییزی را سلامی گویم و با تاپ های دو بندی و یک وجبی روبوسی کنم . کسی چه می داند کِی لباسهای تابستانی باز می شوند دوباره ؟ سلام ای چوب لباسی های خالی .
سلام !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر