مامان چند روز نیست و من منتقل شدم اونجا. شب رسیدیم خونه از کار و گرسنه. همینطوری که شام درست می کردم بوقلمون و با لیمو و آویشن و پایز می ریزم توی ظرف مسی و می زارم روی آتیش. کته دم می کنم و حوله لیمویی بر می دارم می رم دوش می گیرم. وقتی بر می گردم می بینم انگار از صبح خونه بودم و همه چی مرتبه. خودمو دوست دارم که یک شکموی ساپورترم برای شکمم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر