۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

تولدانه

کیک را همه با هم فوت کردیم .بعد همه با هم بریدم . چایی را من ریختم . هر کسی یک لیوان برداشت همان شکلی که دوست دارد . بعد همه نشستیم روی زمین . یک زمین خوبی دارد .یک شوفاژ دارد که پایینش پشم ببعی دارد که به آن می گویند جای امام . در حوالی جای امام نشستیم و عکس می گرفتیم و چایی و کیک و اینها می خوردیم و از خشتک و اهمیت آن در زندگی سخن می راندیم .


پی نوشت » پلاک یک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر