کمی از خود را گم کرده ام ؛
نمی دانم کجا.
بیدار که شدم تاریخ پاشید وسط روزم.
روزی که من هیچ چیز انگار بلد نیستم
امروز همان روز تلخی بی پایان رفتنت است