۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

حرف نویسه ها

این صدای تق و توق کیبرد توی دفتری که من توش تنها نشستم یا شما که توی اتاقتی یا همه ی ما که هر جاییم و فقط به یک صفحه نگاه می کنیم و چند تا دکمه رو فشار می دیم جز معنی اینکه ما داریم یه چیزی رو می نویسیم چی می تونه باشه ؟
آیا ما کلی آدم ها تنها می شناسیم که همه به فشردن این کلید ها بیمار شده اند ؟
آیا یعنی کارهای ما تا نیمه وقت طول کشیده ؟
آیا یعنی کلی حرف دارم که نمی تونم بزنم یا شنونده ی لازمش نیست و فقط می توانم آنها را بنویسم و یک جا ذخیره کنم و یا بدهم به آدمهای بی ربط ماجرا که آنها را بخوانند ؟
آیا این صفحه کلید شرف دارد به ماشین تایپی که خودت تایپ می کردی و پرینت می شد و می خواندی ؟
آیا حرف دلتان که می رود در صفحه کلید و بعد اینتر و فلانیها می خوانند همیشه حرف دلتان خواهد ماند ؟ آیا آن هنوز متعلق به شماست ؟
آیا داری خودت را وصل می کنی به جایی ،کسی ،لحظه ای یا چیزی که نمی دانی هویت واقعی اش چیست ؟ این همان جایی است که اسمش را گذاشته ایم مجازی ؟
آیا این کلید ها درست حق کلامت را ادا می کنند ؟
آیا تو به این صفحه کلید راست مطلب را می گویی ؟ آیا او به فلانیها راست خواهد گفت ؟
آیا ؟آیا ؟ آیا ؟ ...
.
.

.
من روزی را می بینم که دیگر هیچ کسی حرف نمی زند . با خودش یک صفحه کلید دارد که همه جا می برد و همه ی حرفهایش را می نویسد . همه را . 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر