۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

گواه ِ درون

مواد لازم:

آهنگ مورد نیاز +

 بعضی از دیت ها که همیشه مقرر خوشحالیت بوده باشند حالا قرار نیست که همیشه برایت همچون مناسبتی باشد رفیق ! روزگار خیلی ناجور دارد با اجداد آدم سلام و فاتحه رسانی می کند . آماده باشید عزیزان .زندگی بسته ای است بسیار هیجان انگیز که توان این را دارد که وقتی بازش کردید یک بمب دو ثانیه ای باشد و گرووووومب ! دو ثانیه فرصت کافیست ؟ دو ثانیه کم نیست ؟ به  طرز بی رحمانه ای گاهی زیاد می شود این دو ثانیه .چگونه ؟ اینجوری :


صدای بوق ماشین آتش نشانی سال هشتاد و چهار می پیچه توی سرت که از روبرو می آد و راننده پشت بلندگوش می گه هعی زندگی ت عجب ...

دو.صدای زنگ در سال هشتاد و نه می آد که جمعیت پشت در وایسادن و تو می ری درو باز کنی و بعد همه ی چراغا خاموشن و چند تا شمع توی مسیر روشنه ... در باز می شه ...یه دوربین داره ازت تصویر می گیره ...تصویر استپ می شه روی ...

سه .یه تصویر هست از پیچ های اول جاده چالوس .بیست و شش آبان هشتادو هفته .چشمات پیچارو تار می بینه ...اشکه خوشحالیه آلونکته که ...

چهار .صدا .. تصویر .. صدا ...تصویر ...

پ ن : من به میخانه ام امشب
تو برو جای دگر ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر