شین ( همکار محترم بنده و از اساتید دانشگاه ) نشسته با خود فکر می کند راجع به مدیریت محترم عامل شرکتشون :
مدیر رفته در فاز مهربونیت قشنگه ، همزبونیت قشنگه ، وقتی با من قهر می کنی ؟ ...
آخه شین تو با این همه ذوق چرا استاد دانشگاه های اینچنینی شدی ؟ ( می خورم و دَم نمی زنم ).
مدیر رفته در فاز مهربونیت قشنگه ، همزبونیت قشنگه ، وقتی با من قهر می کنی ؟ ...
آخه شین تو با این همه ذوق چرا استاد دانشگاه های اینچنینی شدی ؟ ( می خورم و دَم نمی زنم ).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر