بوسیدن بی جهتی و بی سببی می خواهد . فعلن ، امروز ، الان ، اینجا نظرم اینست که وقتی دلت یکی را بخواهد حداقل اتفاق ممکن، بوسیدن است .به نظرم این فعل سوای ِ افعال دیگر دستورش از قلب می آید جای مغز .
قلبت فرمان می دهد به چشمهایت وقتی او را دیدی به لبهایت بگو جمع شوند روی استخوانهای سر بند بند انگشتش و بعد چند ثانیه مکث کن و بعد لبهایت را برگردان به حالت اولی و سرت را بلند کن . ریز فرمانهای دیگری مثل بوی دستهایش را در مغزت حک کن یا پوستش را لمس کن یا دمای دستهایش را اندازه بگیر و از این قبیل هم می تواند کار را مجلل تر برگزار کند اما ما حداقل داستان را در نظر می گیریم .
بوسه ای که تا دم شب و موقع خواب از سر هیجان لمس بدن طرف مقابل داستان انجام شود به گمانم فرمانبر مغز است .
لحظه عجیب!
پاسخحذفمثل دوران کودکی که وقتی اتومبیلمان از یک سراشیبی عبور میکرد دلمان هورررری میریخت و چنان از شادی و هیجان به وجد می آمدیم که گویی دنیا را بهمان داده اند...
لحظه عجیب!
لحظه بوسیدن...