۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

رسیده از راه. رفته‌ام بچه‌ی خانه را لوس کرده‌ام. منی که هیچ آدم لوس کردن آدم‌ها نیستم. غصه‌هایش را سمباده زده‌ام. بعدتر حین تردید ماندن و رفتن شنیده‌ام مادر خانه فکر شام نکرده و دارد دلش شور نداشتن ساپورتش را می‌کند. خوب آدمی که من باشم لباسم را کنده‌ام. رفته‌ام مطبخ خانه و ته چین بادمجان ترتیب داده‌ام و سالاد و ماست و الخ. حالا که همه توی حال جمع شده‌اند فکر می‌کنم چه حال خانه جای مناسبی است برای دورهمی آدم‌ها (سلام رمضون). حال خانه و اهالی‌اش خوب است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر