زير گاز را كم كرده باشي و بخزي در بغلش. بي كه اقرار كني چه دلت اين جور بغل مي خواسته. خودش دانسته باشد كه خانه بغلش كم است انگار يك خانه تابلو نداشته باشد. كه دلت خواسته باشه سر شام كسي باشد بهش بگي از اين هم بخور عاليست و در آخر دراز كشيده باشم اندازه همه يك سال و چند ماه توي بغلش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر