۱۳۹۳ اردیبهشت ۳, چهارشنبه

کافه نشینی ها

فکر می کنی یک روز با کسی می روی کافه ای در مرکز شهر و اوضاع را جور دیگری تصور می کنی. یک روزی پس از باران می روی با نفر دیگری و آدم های قدیمی زندگیت را میبینی که کتاب میخوانند آنجا وکنج دلنشین آرزوهایشان می باشد.

۱ نظر:

  1. سلام دختر، چطوری؟ از ایران رفتی؟ من هی خوندم هی سر در نیاوردم طبق معمول البته! یه روشنگری بکن ببینم چی کاره ای؟
    قربانت

    پاسخحذف