۱۳۹۳ تیر ۲۶, پنجشنبه

نشسته ام کنار خانه. خانه برایم کنار دارد. ماهها از تصور پاییزی که میاید و من با پتوی نازک دورپیچم نشسته ام روی مبل تک ضلع شمال شرقی خانه میگذرد. باد کولر زوزه می کشد. بوی شام بیست نفر آدم آشپزخانه را برداشته. حتی زعفران هم در آرامش توی قوری شیشه ای دم می کشد.

۲ نظر: