۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه


قبل از اينكه قهوه سر بره زيرشو بستم. قهوه كم در شير ولرم بدون شكر را از بقيه قرض بگيريد و يك قلپ تجربه كنيد. باب ميلتان نبودن و اما باب ميل شدن به هر حالي را تجربه كنيد. همه ما چشم مي بنديم در طول زمان به كيف مدرسه اي كه دلمان مي خواسته مال ما باشد و نبوده، به خيلي چيزها كه الان مثالم نمي اد براتون. ناردونه مي گفت خيلي بچه بوده فرستاده بودنش سركار و پول خرد هاي حقوقش رو توي جعبه كبريت قايم مي كرده و بعد وقتي خواهر و برادراش دلشون مي خواسته يه چيزي داشته باشن مي داده به اونا. دقت بفرماييد به فعل غريزي پنهان كردن و تملك دارايي و بخشيدن به ديگرانش. چقدر فاصله دارند از هم لعنتي ها. چقدر آدم بايد خودش را بين اين فاصله ها قرار بدهد.
شما هم گذشته ايد بي شك. كاش نگذاشته باشيد. فرق است ميان گذشتن و گذاشتن. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر