۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه


سپیده، دم از بازدم تو برمی آرد
و تاریکی رو به باریک راهی است 
چشم هایت از حوصله ام سر می رود
آفتاب در کوهپایه جناق سینه ام زندگی از سر گرفته است؛

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر