۱۳۹۳ آبان ۲, جمعه

توی پیاده روی پهن راه می رفتم. تلفن را جواب دادم. بله؟ منم! عه؟ آره. بازی کودکانه اش گرفته. دلش می خواهد اما نفسش نمی خواهد. خود فعلی ام را نشان می دهد. بین صحبت دلم می خواهد قطع کنم تا بتوانم به هیچ های همیشه فکر کنم. سکوت می کند کمی و می گویم مراقبت خودت کن و خداحافظی. شب نوشته می روم اگر برگشتم... می نویسم باشد. اینکه دلم تاپ تاپ صدا نمی دهد یعنی حال به کمان سابق پرتاپ شده. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر