روز تعطیل دورهمی طوری بود. همه جمع شده بودند. حال آدم خوب می شود وقتی از سفر برگشته ها کلی خاطره دارند که برای هم بگویند و خوبتر می شوی وقتی می بینی زنی روز تولدش شاد است. وقتی می چرخید دور سالن حس کردم زن یعنی شادی و من اگر مرد بودم حتمن زن شادی را به همراهی انتخاب می کردم. من نشسته بودم روی چرخون دو نفره. قبل ترش حسابی محکم و رسا چرخیده بودم. انقدری که مرد را انگار مثل پیچک به تنش پیچیده بودم. کاش همه زنان سرزمین من یاد بگیرند روز تولدشان شاد باشند و یاد بگیرد این دور فلک را خوش چرخ بزنند. قرار شد یک شب به صرف شام از سفر برگشته ها جمع شوند خانه و بگویند برای هم که چه خام بودند و پخته شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر