تلفن اتاق زنگ زد، دیدم فارسی گفت سلام من جواب دادم اومدم اومدم. موهامو نصفه براشینگ کرده بودم. پیرهن سفید خال ریزم رو با شلوار گلبه هی ( چه دیکته ش سخته) پوشیدم و دوییدم لابی. دم ریسپشن نبود. چشمم افتاد بهش نشسته بود اون کنج. دوییدم سمتش. چه خوبه زمین گرد هست و آدما می رسن به هم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر