که چه همه ی عمر وقت تاوان دادن رسید جا زدیم، غر زدیمو فکر کردیم حق مون نبود... چه همه عمر نخواستیم تاوان بدیم و جزیی از برنامه مون نبود طبیعتا... دور حوض پارک نیاوران می دوم و دارم نگاه می کنم هنوز توی زندگی یک ریسک های کوچکی هست که می تونه آدم رو از جا بلند کنه. مثل دویست بار در ثانیه با اسکیت زمین خوردن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر