۱۳۹۳ آذر ۱۱, سه‌شنبه

دلم خواست پا از روی پدال بردارم و همت شرق به غرب را بی پا برانم. آینه وسط شیشه افتاده بود و حالا دیگر نگران پشت سر نبودم. هم چیز کنار دست و روبرو بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر