او صدایش عاشقانه است
او نگاهش...
او
دنیایش
چه کسی می تواند باشد ؟
"چه کسی" می تواند "من " بادشد ، آیا ؟
آیا بازوهای من می تواند یایان بخش حس لامسه ی او در نیمه شبها باشد ؟
آیا چشمهای او می تواند ...
آیا روزی او می داند ؟
آیا روزی می رسد که کتاب ها را ببندد
موسیقی را بر پا کند
و خودش را در آغوش من رها کند ؟
آیا نزدیک است ؟
آن روز را می گویم .
کسی که می خواند من را
شاید خیلی مهربان باشد ،
شاید دلش از دستهای خالی من
و از قلب سرشار از توام
حتی مهربانتر باشد .
شاید دعا کند
که پس فردا
فردا باشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر