در روزهای پس از مرگت ، عکس هایت را نمی توانستم تحمل کنم .امروز آنها برایم بی اهمیت شده اند .اکنون بی هیچ تاثری به آنها نگاه می کنم .من نیازی به مدرک ، اثر یا نشانه ندارم .تو هیچ وقت به من تعلق نداشتی .تو هیچ وقت به هیچ کس تعلق نداشتی .تو با تمام وجود کسانی را که با آنها آشنا بودی دوست داشتی .تو هیچ گاه این عشق ،آزادی درخشانت را از دست ندادی .
از این آزادی تصویری وجود ندارد .وجود چنین تصویری محال است .تو در این عکس ها نیستی .تو در طعم زندگی من هستی .تو در انسانهای آزادی هستی که می بینم .ما نمی توانیم کسی را دوست بداریم ، بی آنکه ب یاختیار بخواهیم او را در فلب مان جای دهیم .حال آنکه بودن یعنی بخشش قلب به کسانی که دوست داریم بیآنکه آنها را به خود بخوانیم و چگونه می توان تا ابد قلب را بخشید ؟
کریستین بوین
از این آزادی تصویری وجود ندارد .وجود چنین تصویری محال است .تو در این عکس ها نیستی .تو در طعم زندگی من هستی .تو در انسانهای آزادی هستی که می بینم .ما نمی توانیم کسی را دوست بداریم ، بی آنکه ب یاختیار بخواهیم او را در فلب مان جای دهیم .حال آنکه بودن یعنی بخشش قلب به کسانی که دوست داریم بیآنکه آنها را به خود بخوانیم و چگونه می توان تا ابد قلب را بخشید ؟
کریستین بوین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر