۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

جَم وَری

به هوای موسیقیش می رم که بخونمش به هوای خوندنش می رم که بشنومش .حالا می گم کییستن ایشون .
خوب آدم یادش که نمی ره .نمی ره که یادش.بینآ بین آماده شدن حرف می زنم که بی ماشینی بد دردیه .آدم از راه رفتن جا می مونه . این چند سال که پدال انداخته بودم زیر پام و می روندم و می خوندم وآتیش می سوزندمو ....اینا یادم رفته بود پیاده رو گز کردنی چه جوریه ... ترتیب می دهیم یک عبوقراضه کشور فلان که کار ایران است و خداد تومان باید پولش را بدهیم را جفت و جور کنیم .می پرم سوار ماشین می شوم .جلو راحت تر است .توی ماشین خانم عقبی برای بچه اش " حسنی می آی بلیم حموم ؟ ..." حسنی هم که طبعن نمی له رو گذاشته و من  چرتکه می ندازم که مادرم به سن من بوده من چند سالم بوده بعد یادم می افته که اون موقع ها "دونه ی انار" چقدر جوون بوده و خوش قد و بالا و دندونا همه ردیف و ... آقا من پیاده می شم .
سه شنبه ها علاوه بر اینکه سه شنبه اند خاصیت جمعه ها غروب رو هم دارن . یک خریت محض خود را دارند که نمی تونم بریزمشون توی کلمه .
شب فبل از اینکه دونه ی انار سنگین بخوابه و تا امروز که 22-23 روزه بیدار نشه من رفته بودم آرایشگاه .دیروز سراغشو گرفتن .گفتم خوابه .بعد سقفو نگاه کردم .بعد اونها می گفتن ما به دونه ی انارتون فکر می کردیم .خیلی ها بهش فکر می کنن .امروز آقای" هـ" اس ام اس زده بود دلمون برای دونه ی انارتون تنگ شده . بعد  ما هم زدیم لطف دارید ! این چه لطفیه ؟ این دلتنگی چه لطفیه ؟ 
ولش کنیم به تره !دونه ی انار خیلی به روز و روی مد حساس بود .خوب جوون بود دلش . بعد الان دارم فکر می کنم که اینجا رو
می خونه یا نه ؟ همیشه ما که نوت بوک روی پامون می نداختیم حواسش به دل خواهرک می بود که تو هم یکی از اینا بگیر سبک و جم وری . ببین من اعصابم این روزا ضعیفه . طبعا" می خوای بپرسی چرا مادر ؟ من هم که با تو از این حرفا ندارم خیلی راحت بهت می گم چرا و کووفت ! یعنی خجالت نمی کشی این همه وقته خوابی ؟ دِ پاشو دیگه .تو آدمِ کاری پاشو !

پی نوشت : عنوان پست از تیکه کلام های قربونش بروم دانه ی انار ما بود که در فارسی سلیس همان مرتب و جاگیر نبودن و اینها معنی می دهد . 

۱ نظر: