۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

خانم ف

دارد می رود سفر یک دو سه ...هشت برگ پخش روی میز.ظرف بیسکویت ها دو سه تا دارد.چای سبز توی لیوان سرد و چند قطره ی آخرش باقی مونده.کارت شناسایی روی میز.بسته شکلات سوغاتی کمی آن طرف تر وول می خور .بسته های چای روی هم طبقه شده اند . خبر آزاد شدن گلرویی .دوسال زندان ؛ کم نیست.هست ؟ حالا که روز اول آزادیشه دنیا رو چه جوری می بینه ؟ برگه های استیک دار چسبیده شدند همه جا .خودکارها و ماژیک و ... توی ظرف فلزی جا قلمی . تلفن روی میز. موبایل هم . هیچکی زنگ نمی زند .او دارد می رود. کسی هست که نمی داند او چگونه دارد می رود .این خیلی بد است ؟ خوب است ؟ او دارد می رود 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر