من آدم مستقيميام. داشتم اعتراض ميكردم كه وسطش ديدم چقدر مستقيمام. ترجيح ميدهم وقتي مست ميكنم خودم را كنترل نكنم تا چرت و پرت نگم يا تلو تلو نخورم. ترجيح ميدم رُك و مستقيم مست كنم. البته اين فقط ترجيح من است و هيچ ارزش قانوني ديگري ندارد. ترجيح ميدهم وقتي كسي را نميپسندم لايكي در هر جهت برش نزنم. ترجيح ميدهم وقتي دوستت ندارم تحملت نكنم بروم بزنم زير ميز و بگويم نميخواهم بعد همه بگويند اين يارو كله خراب است. خُب باشم! مستقيمام ديگه. مگه چيه؟
بهتر است وقت دوست داشتن، يك آدمي بگذارد راحت بروم وسط كارش يك بوسي از هر جايي صلاح دانستم بكنم. گيرم نشود. مانع نشود. كلافهام نكند. نخواهد اين جور نباشم. بگذارد راه خودم را بروم. حالا طرف جوشكار برج سازي است؟ خوب باشد! اگر من ساربون بودم و شتر رو اونجا خوابوندم خودم بوسش رو هم ميكنم.
مستقيم دوستم بدارند و طول و تفسير ندهند داستان رو خودم دوستتر دارم . اصلن اين صحنههاي اعتراف به عشقهاي نهان! آخ آخ همانها. مستقيم بودن يك جاهايي هم سخت است. اما اين جور خاص بودنت است ديگر!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر