۱۳۹۲ مرداد ۱۹, شنبه

گاهي بايد فرمون زندگي آنهايي كه دارند مي روند ته دره را بي اينكه نگاهشان كني كي هستند بگيري به دست. يا نجاتشان مي دهي يا مي رويد آن ته ته ها. از آي سي يو زنگ زده اند كه خوب نيستند. بيمار هاي تصادفي؟ بله هنوز هم برايم هولناك است. هنوز از يك چيزي از زانوهايم سُر مي خورد. خيار بوته اي قلمي بند انگشتي چنين چيز كم قدرتي هنوز مي تواند من را بگيرد پرت كند توي خاكستري ها. من برم سوت بزنم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر