رسیدیم خانه. زود دوش گرفتم و موهایم را خیس و محکم جمع کردم پشت سرم. شومیزسفید خال مشکی ریزم را درآوردم وجین مشکی پوشیدم. یک ربع بعد از فرآیند آمادگی زودهنگامم خرسند توی کوچه تند راه می رفتم. گاهی آدم نمی داند چقدر زود آماده رفتن می شود. فقط ته دلش می داند جنس رفتنش با همه رفتن ها فرق دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر