۱۳۹۵ خرداد ۱۵, شنبه

نازلی سخن بگو

همین طور که دراز کشیده بودم توی درختا، پرسیدم چرا آدم ها وقتی یکی رو دوست دارن هنوز شک دارن و مطمئن نیستن برای همیشه خواستنش؟
گفت می ترسن.
گفتم از چی؟
گفت از زندگی مشترک.
چند ثانیه اما عمیق به زندگی مشترک فکر کردم و بعد پرسیدم چرا؟
گفت چون هنوز نمی دونن چی می خوان.
منم دیگه هیچی نگفتم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر