۱۳۹۶ بهمن ۲۹, یکشنبه

برگشتم به سالها پیش. سر مغازه دار بد اخلاقی می کنم که انقدر بی مسئولیتی و می زنم از مغازه بیرون. حالم ازخبر خوردن به کوه دنای همکارا خرابه. صبح می رن فرودگاه و دیگه بر نمی گردن. روی تلگرام آخرین مسیجامو چک می کنم که اونقدری که باید سخت نگرفته باشم حالا که دیگه نیستن ! 
 می شینم توی ماشین صدام می ره بالا. از بی تعهدی، تکلیف ناروشنی آدما خسته ام . فردا که هوا کارت پستالی بشه یعنی یادم می ره که نرم و نمونم سر تعهدم با این همه سست عنصر؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر