۱۳۹۷ اردیبهشت ۱, شنبه

زیر آب هیچ صدایی از دنیای بیرون نمی شنوم. سرمو می آرم بالا نفس بگیرم  شایر یک ثانیه صدای موزیک می آد و بعد هووووف می پیچه توی گوشم. صدای هواست که تموم میشه و سرم می ره زیر آب. انگار توی یک سطح افقی دنیا برام توی خشکی معنا شده. دنیای زیر آب بهتره. هیچ جا رو بیشتر از روبرو نمیبینی. نفسم می گره می رسم لب استخر. دستامو می گیرم به میله و خودمو می کشم بالا. هم نفس ندارم هم خسته م. دستمو ول می کنم که سرم بره زیر آب. توی مسیر برگشت وقتی چشم می دوزم به نقطه ی روبرو که قراره بهش برسم کمتر نفس کم میارم، کمترمیام بالا که صدای هووووف بپیچه توی سرم. 
توی دنیا اما نمی دونم کجا رو نگاه کنم الان که کمتر بپیچه صدای هوووف توی سرم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر