-پای من باشه کافه
+نه بزار تو یه روزی پاریس رو حساب کن شاید شد دو تایی یه قهوه بخوریم دور از بقیه
دور از بقیه اش در دیکشنری یعنی همونی که می خوایم. و قهوه خوردن هم یعنی همونه که نیم دونیم. همونی که جدا کردن شیمی و فیزیک با کسی که باهاش شیمی داشتی سخته.
می گم هوم.
شیشه های فرودگاه بنظرم تف توی روشون در قسمت خروجی اگر کسی اونور باشه و تو بهتره بر نگردی باهاش دست تکون بدی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر