۱۴۰۳ مرداد ۲۷, شنبه

زن ها همیشه حواسشون هست به غذای قبل یا بعد از سکس. به مراقبت های قبل و هارمونی رایحه بادی اسپلش و عطر و بادی لوشن. 

مردهایی دیدم که حواسشون بوده به اینکه چند دقیقه بعد از حموم وقتی هنوز مو خیسه و هنوز خیلی خشک نیست مون بلان مشکی را روی موها و نبض گاه ها خالی کنن.

مردهایی ددیم که به رنگ و بو و تمیزی و خنکی ملحفه های تخت مورد طبع و سلیقه ی زن هم فکر کردن. می خواستن همه چیز به ارگاسم نزدیکتر باشه . 

زن یا مرد از یک جایی به بعد هر کدام به لذت بیشتر بردن توامان شان فکر کردن بازی را بهتر تمام کردن و اونجایی که وقت سکون و کم شدن نورها و حتی کمی خواب و لختی تن رسیده، هول رفتن نبودن و دلشون توی زمین بازی همینطور پت و پهن بوده . 

حالا همین را بردار ببر توی شهر کوچیکی نزدیک ال سالوادور، بعد از ساعتها موج سواری و خستگی تن . یک میز کنج اتاق بزار با دو شات ویسکی . زمان ؟ حوالی هفت و نیم غروب . نزدیک دریا . با کمی صدای موج ها و آدمهایی که بیرون در انتظار دیدن غروبن. غروب ساکن اتاق و آسمون بیرونه . 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر