بعد اين همه وقت باور كني اشتباه كرده اي و دروغ بوده همه چيز، خيلي احساس فاجعه اي ست. به ساعت الان ناردونه ششصدو هفت روز و پنج ساعت است جان در بدن ندارد. بعد يك خواب فريبم مي دهد كه باور كنم كذب است ماجرا. آدم است ديگر خواب مي بيند كه عزيزش را از فرط دلتنگي اين همه وقت پنهان كرده بودند و دارو مي زدند تا آلزايمر بگيرد. تا فراموش كند دلتنگ است. فراموش مي كنيم دلتنگيم؟ فراموش مي كنم خواب است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر