افسانه شو... افسانه شو...
درتراس دلم باز است. هوای نرم بهار می نشیند روی پوست تنم. آرام نشسته ام و شاملو گوش می کنم. انگار نه انگار صد سال است از آن خانه رفته ام.
درتراس دلم باز است. هوای نرم بهار می نشیند روی پوست تنم. آرام نشسته ام و شاملو گوش می کنم. انگار نه انگار صد سال است از آن خانه رفته ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر