نور دورنت امروز چقدر است؟
نور درون اونجاییه که با خودت در صلحی و تصمیم می گیری زندگی رو راحت بگیری و رنگ ها رو عمیق ببینی و مزه ها رو دقیق بشنوی.
مهر اون روز باهام از راه دور حرف می زد که به نظرم ماتیک قرمز نزن و بزار لبهات رنگ خودش باشه. وقتی از کیفیت خارج شی، از کمیت خارج می شی. از راه دور که کتاب ها و دیوارها و همه چیز رو می بینم دلم برای بیابونش تنگ می شه. قبلا توی پست هام گفته بودم مهر توی بیابون زندگی می کنه. صداش می آد که هفت روز بیا اینجا و از کیهان جدا باش.
پروفسور مهر قبلا ایران زندگی نمی کرده و خیلی راحت و بی رودربایستی حرف می زنه. داشت برام می گفت هر پریزی برای یه نوع ورودی ساخته شده. چرا به چاکرای سکس ، چاکرای مایندت رو وصل می خوای کنی؟ هر چیزی باید بره سر جای خودش.
یک توی یک
هفت توی هفت. تمیز و مرتب!
همینطوری نگاهش می کنم می گم هوم فهمیدم اما در حد عمل نمی فهممش. چکارش کنم ؟ نور درونم اتصالی می کنه که اینطوری. مثل روزی که می خواستم از این پل معلق رد شم و درونم قبل از افتادنم ازم جدا شده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر